روز جهانی منع خشونت علیه زنان

روز جهانی منع خشونت علیه زنان در حالی فرامی‌رسد که زنان افغان بدتر از گذشته زیر چماق و توحش زن‌ستیزترین رژیم روی زمین در وضعیت فاجعه‌باری بسر می‌برند.

وضعیت زندگی مرارت‌بار مریم و فاطمه دست‌فروش، نمونه‌های از بی‌پناهی زنان کشور ماست که نه تنها روزها و ماه‌های زندگی شان از خشونت و درد انباشته است، بلکه هیچ لحظه‌ی نیست که بتوانند فارغ از غم و وحشت از گرسنگی سپری کنند.

افزایش تعداد زنان دست‌فروش در هرات که قبلا سابقه نداشته، مصداق آن است که جدا از ستم و خشونت تاریخی و مردسالاری و بنیادگرایی اکنون زنان زیر شلاق ویرانگر فقر باز هم در نخستین صف قربانیان جامعه قرار گرفته‌اند. آنان از صبح تا شام، در هوای سرد و روی زمین نم‌ناک در انتظار مشتری می‌نشینند تا در بدل فروش وسایل کهنه بتوانند چند تکه نان به کودکان گرسنه‌شان ببرند.

با مریم ۴۰ساله سر صحبت را باز می‌کنم و از درآمد و زندگی‌اش می‌پرسم، او در پاسخ می‌گوید

«ای برادر، از کدام درد خود برایت بگویم. صبح وقت آمدیم و حالا چاشت شده، باور کو نه نان صبح خوردیم و نه هم چاشت، گشنه و تشنه شیشتیم تا حال یک قران نفروختیم، بازار نیست، بوت و کالاها را از خانه‌ها می‌خریم تا اینجه بفروشیم. شوهرم معتاد است و صاحب ۵ اولاد هستم. مه روماتیزم دارم باز هم مجبور هستم تا شام روی زمین نم‌ناک بشینم تا چند افغانی اگر سودا شد به خانه نان خشک ببرم. کل شب از پای‌دردی خواب ندارم، اما چه چاره. اینجه هر زنی را که می‌بینی مثل مه هزار بدبختی داره و از مجبوریت زیاد دست‌فروشی می‌کنند.»

- مریم

فاطمه، مادر دیگری که می‌شود از صدای نحیف‌اش رنج هزاران زن افغان را حس کرد، از وضعیت رقت‌بار زندگی خود می گوید:

«از صبح تا حال ۵۰ افغانی فروخته‌ام. شوهرم شهید شده، حالا نفقه سه یتیم به گردن مه است. یک مقدار از برادرم قرض کردم و کمی کالای کهنه خریدم و یک هفته شده که اینجه میایم و میرم. بسیاری روزها حتا پول نان خشک هم نمی‌برآید. اگر کمک برادرم نباشد طفل‌هایم از گرسنگی خواهند مرد. حیران ماندیم با سه طفل چطور روزگار ما تیر خواهد شد.»